نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
از آنجا که ادبیات و نقاشی در خلأ شکل نمیگیرند، از تعامل آنها با بافت تاریخی و اجتماعی میتوان دریافت که در برهة تاریخی مربوط به خود چه تأثیراتی از گفتمانهای عصر خود گرفته و در مقابل، چه تأثیری بر آنها گذاشتهاند. این پژوهش نشان میدهد که تغییر سبک نقاشی امریکا در قرن نوزدهم با تأثیرپذیری از ادبیات چه ارتباطی با گفتمان مسلط آن زمان داشته است: آیا همگام با گفتمان وایدئولوژی مسلط و در جهت تقویت آن پیش میرود؟ یا با طرح موضوعاتی که همواره در گفتمان مسلط در حاشیه بودهاند آن را به چالش میکشد؟ پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد ماتریالسم فرهنگی به بررسی کنش خردهفرهنگهای متناقض در برابر ایدئولوژی مسلط میپردازد. در حالی که رمانتیسم اروپایی و مفهوم تعالی همگام با عنصر مسلطِ توسعه در قرن نوزدهم اروپای صنعتی و پیشرفتمحور پیش میرود، تعالیگرایی امریکایی به عنوان ایدئولوژی مخالف با این فرهنگِ توسعهطلب در نظر گرفته شده است تا نشان داده شود مخالفتها به چه صورت بر سبک نقاشی امریکا تاثیر گذاشت. در نتیجة این تأثیر، سبکِ متفاوت نقاشیِ منظره به منصة ظهور رسید که نه تنها در تکنیک، بلکه در انتخاب سوژه نیز از سبکهای رایج اروپایی متمایز بود.
کلیدواژهها