آسیب شناسى ادبیات تطبیقى در ایران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

ادبیات تطبیقى رشته‌اى نوپا در مطالعات ادبى است و در طول دو قرن عمر کوتاه خود فراز و
نشیب‌ها و بحرا ن‌هاى فراوانى را یکى پس از دیگرى پشت سر نهاده است. یافتن تعریفى واحد
و منسجم که مورد قبول همگان باشد کارى است دشوار تا سرحدِ ناممکن. صاحب‌نظران این
رشته همواره بر سر نام و ماهیت این رشته با هم بحث داشته‌اند. ریشة این اختلاف‌نظرها را
باید در چارچوب‌هاى نظرى ادبیات تطبیقى جست‌وجو کرد که تعریف‌هایى متفاوت، و گاه
متناقض، براساس آنها شکل گرفته است. درک شتاب‌زدة این نظریه‌ها و تعریف‌ها، بدون تأمل
و تفکر در اصول بنیادین آنها، رشتة ادبیات تطبیقى را سخت آسیب‌پذیر کرده است. ادبیات
تطبیقى را گاه مقایسه، گاه بررسى مشابهت‌هاى ظاهرى دو اثر ادبى در دو زبان مختلف، و گاه،
بدون در نظر گرفتن هیچ معیارى، بینارشته‌اى پنداشته‌اند. این وضعیت، همراه با شتابزدگى
در راه‌اندازى گرایش ادبیات تطبیقى، این شاخه از دانش بشرى را در ایران با آسیب‌ها و بحران
جدى روبه‌رو ساخته است. این مقاله مى‌کوشد تا، ضمن تشریح زیانبارترین آسیب‌ها، لزوم
برنامه‌ریزى جامع در این حوزه، از جمله تربیت نیروى انسانى متخصص و تدوین متون درسى
و فراهم آوردن منابع تحقیق را یادآورى کند.

کلیدواژه‌ها