نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
دیوان شرقیـغربی را گوته، شاعر آلمانی، در آغاز تحت تأثیر ترجمة هامر از غزلیات حافظ نوشت، بعداً از دیگر شاعران و نویسندگان ایرانی و شرقی هم تأثیر پذیرفت، بهخصوص سعدی، که از او هم تضمینهایی شده و قطعاتی، کوتاه و بلند، به این اثر بزرگ ادبیات آلمان راه یافته است. درحالیکه در دیوان همهجا حرف از حافظ است، تنها چند بار به صراحت از سعدی سخن میرود و همین امر سبب شده است که در تحقیقات بیشتر به حافظ بپردازند و کمتر به سعدی، و مهمتر آنکه به تفاوت عمدهای که میان این دو شاعر ایرانی و تأثیرشان در اثر گوته وجود دارد توجه چندانی نشده است. حقیقت آن است که ورود حافظ به حیطة شعر آلمانی به سادگی صورت نگرفته است، که این (بهگفتۀ گوته) به سبب زبان و شیوة شاعری او بوده که درک آن را برای خوانندة آلمانی بسی مشکل میساخته، مشکلی که دربارة سعدی تا بدین حد وجود نداشته است. شاعر بزرگ آلمان برای حل این مشکل به طنز متوسل شده است، که در این دورة شاعری گوته بسیار در آثار او دیده میشود. ولی به این نکته هم در تحقیقات بهگونهای درخور موضوع نپرداختهاند. و از آن مهمتر رابطهای است که طنز گوته با طنز حافظ دارد. حقیقت آن است که حافظ نیز آنچه از منابع و مراجع خود ــ بهخصوص متون عرفانی ــ اخذ کرده، از صافی طنز رندانة خود عبور داده، که جز این در فضای این غزلیات بهدرستی جایی نمییافتند. این را گوته بهدرستی دریافته، چنانکه در شعری دربارة عرفان حافظ آن را به «می ناب» تشبیه کرده است ــ در برابر «می» در شعر حافظ، که معمولاً آن را الهی و عرفانی دانستهاند. اتفاقاً «می ناب» در شعر گوته هم اشاره به همین دارد: شراباً طهورا هم الهی و عرفانی است، و هم «پاک» به معنی سره و مبرّا از هر چه جز آن. اینجا هم باز جای پای طنز حافظ را میبینیم. این عرفان و بازتاب آن در اثر گوته بیشتر رنگ زمینی و دنیوی به خود میگیرد و این هم با طنز او بیارتباط نیست، طنزی که روشن و آشکار است، برخلاف طنز حافظ، که میتوان آن را طنز پنهان خواند.
کلیدواژهها