نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
یکی از نویسندگان بزرگ فرانسوی نیمة اول قرن بیستم که با ادبیات شرق، بهویژه با ادبیات فارسی، آشنا بوده و از آن تأثیر پذیرفته موریس بارس است. گرایش به این نوع هنر و ادبیات از دوران کودکی او و از همان زمانی که با صندوقچههای منقش به مینیاتورهای ایرانی، باغ و چمن، گل و بلبل، نرگس و سنبل،... بازی میکرد، در دل و جان او ریشه میدواند. در جوانی، این خواهش درونی در او بیدار میشود و او را به خواندن آثار بزرگان ادب فارسی تشویق میکند. سالهای اول قرن بیستم دورة توجه دوبارة فرانسویان به هنر ایرانی و، همزمان با آن، رویکرد آنها به ادبیات فارسی است؛ در نتیجه، شمار بسیار زیادی کتاب، از جمله ترجمهها، جُنگهای ادبی، نقدها و مقالههای ادبی در این زمینه چاپ و در محافل ادبی و روشنفکری فرانسه منتشر میشود. از طرفی، دوستی بارس با نویسندگان و شاعرانی چون آنا دو نوآی، شاهزادهخانم بیبسکو، هانری دو رنیه، که با ادبیات فارسی آشنا بودند، و نیز رابطة او با شرقشناسان مشهور آن زمان، به او این امکان را میدهد تا هر چه بیشتر و عمیقتر با آثار شاعران بزرگ فارسیزبان و از همه مهمتر، با سعدی آشنا شود. در سالهای پس از جنگ جهانی اول که بارس کمکم از نوشتههای سیاسی و میهنپرستانه فاصله میگیرد و مصمّم به نوشتن آثار ادبی محض میشود، اندوختههای ذهنی او از شیخ شیراز و از دیگر بزرگان ادب فارسی به کمک او میآید؛ او که بارها گلهای گلستان سعدی را بوییده و موسیقی عرفانی بوستان را شنیده است به ندای درونی دیرین خود پاسخ میگوید: برای «فسحت» خاطر خود باغی بر ساحل رود اورونت میسازد و «کنسرتی وصفناپذیر» از شعرهای ایرانی در آن بر پا میکند، کنسرتی که الهامبخش آهنگ پسزمینة آن سرودههای سعدی است. در این مقاله، سعی بر آن داریم تا ضمن بررسی چگونگی توجه بارس به ادبیات فارسی و بهخصوص به آثار سعدی، تأثیر این شاعر ایرانی را بر نویسندة فرانسوی نشان دهیم.
کلیدواژهها